نور عشق

آسمانم را نور باران کن

نور عشق

آسمانم را نور باران کن

امید جان من


به نام خالق عشق



 

 

 

اگر آن عاشق دیرینه باشی
هنوزت می پرستم با دل و جان
ترا میخواهم اما چون گذشته
سراپا آتش و پابند پیمان
 

********

بپایت نقد جان میریزم ایدوست
اگر چشمان گویایت بخواهد
بروی سینه ات میمیرم از شوق
اگر عشق و تمنایت بخواهد
 

*********

اگر چشم دلت باشد بسویم
چه غم ، گر دیده بر رویم ندوزی
بر این آتش مزن دامن چو طفلان
مبادا آشیانم را بسوزی
 

*********

مرا از کف مده آسان که هرگز
نیابی در دلی ، شور و شرارم
لب من بوس و از پیمانه بگذر
چو غیر از نام تو بر لب ندارم
 

*********

مرا در خشکی محنت میانداز
برای گفته های پوچ مردم
منم آن ماهی افتاده در دام
چو لغزیدم به دریا می شوم گم
 

*********

اگر در بند داری مرغ طوفان
دلش را با محبتها نگهدار
وگر رام تو شد این مرغ وحشی
پرش مشکن دل و جانش میازار
 

*********

مشو غافل که این عمر گریزان
امید جان من جز یک نفس نیست
بپای مرغ وحشی ، بند دل بند
و گرنه پایبند او قفس نیست

 

 

مرغ طوفان از هما میر افشار 

 

 

                         

 

دلنوشت 

 

ما را به مهربانی صیاد الفتی است 

ور نه به نیم ناله قفس میتوان شکست